شلدون پلانکتون

کاراکترهای انیمیشن باب اسفنجی
07 شهریور 1401
زمان مورد نیاز برای مطالعه: 18 دقیقه
شلدون پلانکتون

با کاراکتر شلدون پلانکتون آشنا بشیم

شلدون پلانکتون، معروف به پلانکتون، یکی از ده شخصیت اصلی سریال باب اسفنجی شلوارمکعبیه. اون از گونه‌ی پاروپایان پلانکتونیه و همراه کارن، دستیار و همسرش که یه کامپیوتر ضدآبه، رستوران چام‌باکت رو اداره می‌کنه. چام‌باکت در بیکینی‌باتم خیلی بدنامه، چون غذای اصلی‌ش چامه. چام نوعی طعمه‌س که از گوشت ماهی درست می‌شه.

یکی از دو ضد قهرمان سریال باب اسفنجی همین پلانکتونه

شلدون پلانکتون و کارن پلانکتون دو ضدقهرمان اصلی سریال هستن. و قهرمان اصلی رو که حتما میشناسید: باب اسفنجی. چند قسمت هم هست که تو اون‌ها پلانکتون نقش یه ضدقهرمان دل‌رحم رو بازی می‌کنه. پلانکتون از رقیبش، آقای خرچنگ، متنفره، چون اون رستوران موفقی داره و رستوران خودش به‌ندرت مشتری به خودش می‌بینه. هدف اصلی‌ش دزدیدن فرمول سری کربی‌پتی آقای خرچنگه تا بتونه اونو از دور رقابت بیرون بندازه. کارن نقشه‌هایی برای این کار می‌کشه، اما هر بار تلاش‌هاشون بی‌نتیجه می‌مونه.

یکی از نویسنده‌های سریال به جای پلانکتون حرف زده

صداپیشگی پلانکتون رو آقای لارنس انجام داده که یکی از نویسنده‌های سریاله. استفن هیلنبرگ اوایل تصمیم داشته پلانکتون و کارن فقط یک بار در سریال حضور داشته باشن، اما لارنس در قسمت‌های زیادی اونا رو گنجوند و ثابت کرد که می‌تونن شخصیت‌های شرور اصلی باشن. پلانکتون و کارن جفتشون اولین بار در قسمت «پلانکتون» سروکله‌شون پیدا می‌شه.

پلانکتون در فیلم سینمایی باب اسفنجی شلوارمکعبی موفق می‌شه فرمول رو بدزده، اما باب اسفنجی نقشه‌ش برای تصاحب دنیا رو نقش بر آب می‌کنه. در قسمت «دوست یا دشمن» مشخص می‌شه که آقای خرچنگ و پلانکتون توی بچگی‌هاشون دوست صمیمی بودن، اما دعواشون سر فرمول سری کربی پتی به دوستی‌شون پایان می‌ده. این یعنی پلانکتون در ساخت این فرمول نقش داشته.

پلانکتون همون طور که از اسمش پیداست، یه پاروپای پلانکتونی سبزرنگه که تو اعماق دریا زندگی می‌کنه و چثه‌ش اندازه‌ی یه کف دسته. اون چند زائده‌ی ضخیم و یه چشم زرد با مردمک قرمز و یه نقطه‌ی سفید درونش داره (صورتی‌رنگ تا قبل از قسمت «بند احمق‌ها»). دو تا شاخک باریک روی سرش داره که در طولشون چهار تا تیغه‌ی کوچیک سبز قرار گرفته. یه ابروی مشکی و ضخیم هم داره. گوش یا بینی کلاً نداره. در بعضی از قسمت‌ها پلانکتون بدون پوست به‌تصویر کشیده شده، مثل قسمت «مشتری همیشگی پلانکتون» و «سالگرد ازدواج یه موجود تک‌سلولی». قدوقواره‌ش مرتب در حال تغییره. توی بعضی قسمت‌ها هیکلش اندازه‌ی فرمول کربی‌پتیه و تو بعضی قسمت‌های دیگه می‌تونه داخل این فرمول جا بشه. معمولاً دست و پاش انگشت نداره، اما اگه تو یه صحنه‌ای به انگشت نیاز داشته باشه، انگشت‌هاش می‌تونن خیلی سریع جوانه بزنن.

همه چیز از همبرگرها شروع شد

شلدون پلانکتون و آقای خرچنگ در یک روز به دنیا اومده‌ن، یعنی 30 نوامبر 1942. اما استفن هیلنبرگ اول می‌خواسته تولد پلانکتون 21 اوت 1961 باشه، یعنی مثل تاریخ تولد خودش. والدین پلانکتون ماما و گودون پلانکتون هستن و الا لیلی پلانکتون و بابابزرگ پلانکتون به‌ترتیب مامان‌بزرگ و بابابزرگش هستن.

پلانکتون و آقای خرچنگ از باقی بچه‌های مدرسه رونده شده بودن، خصوصاً توسط یه گروه از بچه‌ها به رهبری قلدری به نام Incidental K1؛ چون خرچنگ فقیر بود و پلانکتون خیلی باهوش بود و همین ازش چهره‌ی یه نِرد (بچه‌درسخون) رو ساخته بود. وقتی کشف کردن که پول می‌تونه از فقر نجاتشون بده، تصمیم می‌گیرن همبرگر بفروشن و یه رستوران کوچولو توی زباله‌دونی محله راه بندازن.

اولش برگرهاشون طرفدار نداشت. اولین همبرگرشون رو جِنکینزِ پیرمرد امتحان می‌کنه و مصموم می‌شه. پلانکتون ادعا می‌کنه جنکینز چون پیر بوده، بدنش نتونسته این برگر رو تحمل کنه. آقای خرچنگ که بهش بر خورده بود، دستورپخت رو از پلانکتون می‌گیره که بهبودش بده. پلانکتون هم می‌خواست خودش این کار رو انجام بده و سر همین دعواشون می‌شه و فقط یه تیکه از دستورپخت می‌افته دست پلانکتون، قسمتی که می‌گه: «و یه ذره چام اضافه می‌کنیم.»

پلانکتون رستوران رو ترک می‌کنه و می‌ره دستورپخت خودش رو بسازه، اون‌هم با اتکا به حافظه‌ش، یعنی همون یه تیکه‌ی باقی‌مونده از دستورپخت و با استفاده از علم. در مدرسه پلانکتون سعی می‌کنه چام‌برگرهای کوچیکش رو بفروشه و تو این کار شکست می‌خوره، در حالی که آقای خرچنگ موفق می‌شه و به دستورپخت اتفاقی‌ای می‌رسه که دقیقاً وقتی پلانکتون در رو می‌کوبه و می‌ره، باعث شکل گرفتنش می‌شه. یعنی مخلفات خودشون اتفاقی می‌افتن روی خمیر برگر و اونو درست می‌کنن. پلانکتون اسم رستورانش رو می‌ذاره چام‌باکت، یعنی اسم رو از روی ترکیب سری دستور غیرموفق اولیه برمی‌داره. آقای خرچنگ اسم رستورانش رو می‌ذاره کراستی‌کرب، با الهام از اسم خودش (Crab=خرچنگ). بعدها پلانکتون با یه خانوم ماشین‌حساب دانشمند آشنا می‌شه و بهش دل می‌ده. اسم اون کارنه و به‌مرور که سنش بالا می‌ره به کامپیوتر تبدیل می‌شه. پلانکتون بعداً سرآشپز یه کمپ تابستونی به نام کمپ مرجانی می‌شه که آقای خرچنگ رئیسشه. اونجا با کارن کار می‌کنه و برای اولین بار کاراکتر باب اسفنجی رو می‌بینه، اما با توجه به واکنششون در قسمت «پلانکتون!» ظاهراً یادشون رفته که قبلاً هم‌دیگه رو دیده‌ن. همچنین برای اولین بار همبرگر کربی‌پتی رو امتحان می‌کنه و چون می‌بینه که چقدر خوش‌مزه‌س، تصمیم می‌گیره فرمولش رو بدزده. یه جایی تو زندگی‌ش با کارن هم ازدواج می‌کنه.

تا همین امروز پلانکتون فکر و ذکرش فقط به‌دست آوردن فرمول کربی‌پتی و از کار انداختن رستوران کراستی‌کرب بوده. گاهی اوقات اون دست به اقدامات مسخره و عجیب و غریبی برای رسیدن به این هدف می‌زنه. برای مثال در قسمت «آخرین مقاومت باب اسفنجی » اون یه اتوبان بزرگ می‌سازه که از مزارع عروسی دریایی می‌گذره و به رستوران کراستی‌کرب می‌رسه.

میونه‌ی پلانکتون‌ها و خرچنگ‌ها از قدیم خوب نبوده

در قسمت «ابلهان و اژدهایان» نشون داده می‌شه که جنگ بین پلانکتون‌ها و خرچنگ‌ها قرن‌ها پیش شروع می‌شه، وقتی که پلانکتونامور توسط یه کربی‌پتی ناپدید می‌شه. جد دیگه‌ی پلانکتون معروف به پلانکتون مرده‌چشم که در قسمت «آفت غرب» سروکله‌ش پیدا می‌شه اهالی گالچ مرده‌چشم (نام قدیمی بیکینی‌باتم) رو به وحشت می‌ندازه. جد باب اسفنجی ، یعنی باک‌اسفنجی شلوارمکعبی شکستش می‌ده.

حتی در روزهای کنونی سریال، گاهی نشون داده می‌شه که یوجین و پلانکتون باهم سلوکشون می‌شه، مثل قسمت‌های «برگ جدید» و «بهترین دوستان دشمن»، هرچند این لحظات خیلی دوام نمی‌آرن.

رشته‌ی اصلی در مدرک پلانکتون روندن تانکه و توی قسمت «آفات معلم» دیده می‌شه که پلانکتون داره تانک می‌رونه.

بعداً وقتی که پلانکتون بزرگ شد با کارن ازدواج کرد. در قسمت «شب‌گردی دخترها» کارن می‌گه که 26 ساله با پلانکتون ازدواج کرده. پلانکتون از اسم کوچیکش خیلی خجالت می‌کشه و وقتی کارن در قسمت «ارتش پلانکتون» اونو شلدون صدا می‌کنه، خیلی خجالت‌زده می‌شه. هرچند تو خیلی از قسمت‌های دیگه هم اونو شلدون صدا می‌کنه و پلانکتون انگار خیلی هم براش مهم نیست. در قسمت «راه رفتن با پلانکتون» مشخص می‌شه که با وجود ازدواجش با کارن تا حالا ماه‌عسل نرفتن.

آخرین نقشه‌ پلانکتون توی فیلم سینمایی باب اسفنجی رو میشه

تو فیلم سینمایی باب اسفنجی شلوارمکعبی پلانکتون همه‌ی نقشه‌های شیطانی‌ش رو به پایان رسونده و مجبور می‌شه به Plan Z متوسل بشه. طبق این نقشه، اون تاج پادشاهی نپتون رو دزدید و اونو به شهر شِل فروخت و سندش رو به نام آقای خرچنگ زد. وقتی آقای خرچنگ به‌دست نپتون منجمد شد، پلانکتون تونست فرمول سری کربی‌پتی رو بدزده و با پختن همبرگر حسابی پولدار بشه. با استفاده از کلاه‌های سطلیِ کنترل ذهن، پلانکتون تونست بیکینی‌باتم رو به یه پادآرمان‌شهر استالینی با نام پلانکتوپولیس تبدیل کنه، جایی که همه به این موجود شرور کوچولو خدمت می‌کنن. اگرچه باب اسفنجی و پاتریک با تخریب کلاه‌های کنترل ذهن به‌طور ناگهانی متوقفش کردن و بعد از آزادسازی بیکینی‌باتمی‌ها تاج نپتون رو به خودش برگردوندن. پلانکتون به‌دلیل لگد شدن توسط یکی از شهروندها فلج می‌شه و بعدش توی زندان جنایتکاران کوچیک زندانی می‌شه.

چه کسی به جای شلدون پلانکتون حرف زده

صداپیشگی پلانکتون برعهده‌ی یکی از نویسندگان سریال، داگ لارنس، بوده که همیشه ازش با نام «آقای لارنس» یاد می‌شه. اون صداپیشگی شخصیت‌های دیگه‌ای رو هم توی سریال انجام داده، خصوصاً در فصل دهم که صدای جایگزین پاتیِ طوطی بوده. لارنس بعضی از دیالوگ‌هاش رو همراه جیل تالی، صداپیشه‌ی کارن، بداهه‌گویی می‌کنه. لارنس در سال 2009 و 2012 گفت که بداهه‌گویی‌هاش با تالی از قسمت‌های موردعلاقه‌ش بوده: «همیشه از بحث‌ها لذت می‌برم. تالی و من خیلی توهم‌توهم صحبت می‌کنیم، تا جایی که مدیران صداپیشگی بهمون می‌گن این کارو نکنیم و جداجدا حرف بزنیم».

استفن هیلنبرگ وقتی قسمت «پلانکتون!» رو به نیکلودئون معرفی کرد، تصمیمش رو گرفته بود که صداپیشگی پلانکتون رو لارنس انجام بده. اما مدیران شبکه می‌خواستن یه صداپیشه‌ی مهمان این کار رو انجام بده، چون قرار بود پلانکتون فقط توی یک قسمت باشه. لارنس در یه مصاحبه‌ی پادکستی از زبان استودیو می‌گه که بهش گفتن: «می‌تونیم برای این شخصیت از یه فرد مشهور استفاده کنیم. مثلاً می‌تونیم از بروس ویلیس بخواییم صداپیشگی رو انجام بده». استیو هیلنبرگ هم این‌طوری بود که «مگه نمی‌بینی؟ این داگه. این دقیقاً شخصیت داگ لارنسه».

در مورد ویژگیهای شلدون پلانکتون چی میدونیم

پلانکتون خودخواه، پرخاشگر و تشنه‌ی قدرته. اون حسادت زیادی به آقای خرچنگ و موفقیتش داره. تنها هدفش توی سریال دزدیدن فرمول سری کربی‌پتی و از دور خارج کردن کسب‌وکار آقای خرچنگه. این اشتیاقش تا حدیه که بارها کراستی‌کرب رو نابود کرده. همیشه بقیه رو بازیچه‌ی خودش می‌کنه؛ مثل وقتی که باعث شد باب اسفنجی توی قسمت «کوچولوی متحرک» قلدر بشه و همه رو از ساحل بیرون کنه تا پلانکتون بتونه شعبه‌ی دیگه‌ای از چام باکت رو اونجا راه بندازه. در قسمت «F.U.N» هم باب اسفنجی رو بازیچه‌ی خودش کرد و تظاهر کرد که باهاش دوسته تا بتونه کربی‌پتی رو به‌دست بیاره. خیلی هم فریبکاره، چون بارها سعی کرده که باب اسفنجی و بقیه رو قانع کنه که بهش اعتماد کنن، تنها به این نیت که بتونه به فرمول نزدیک بشه. در هر صورت، به‌قدری درگیر نقشه‌کشی برای انتقامه که فرصتی برای تعامل با شخصیت‌های دیگه نداره. شرور بودن شاید به تنها شدنش منجر شه، اما پلانکتون دوست داره این‌طور باشه.

همچنین اون عقده داره که بر دنیا غلبه کنه، چون بارها می‌گه وقتی که بتونه فرمول کربی‌پتی رو بدزده، می‌تونه به دنیا حکومت کنه و موفق‌تر باشه. در قسمت «گروه دریایی فوق‌شرور آماده است!» با من رِی متحد شد و اعلام کرد که باهم دنیا رو می‌گیرن و توی فیلم سینمایی باب اسفنجی شلوارمکعبی کل بیکینی‌باتم رو به بردگی گرفت و دیکتاتوری راه انداخت.

اون جثه‌ی کوچیکی داره، ولی با رفتارهای شرورانه و پلیدش این رو جبران می‌کنه. اون به هر دری زده، از ساخت یه روبات شرور گرفته تا استخدام یه قاتل برای کشتن باب اسفنجی و پاتریک، اما سر آخر همه‌ی نقشه‌هاش نقش بر آب می‌شه.

رستوران پلانکتون، چام باکت، همیشه به‌طرز فاجعه‌باری ورشکسته بوده و دلیلش فقط رقابت با کراستی‌کرب و رفتار بی‌ادبانه و ظالمانه‌ی پلانکتون با مردم بیکینی‌باتم نیست، بلکه دلیل اصلی‌ش کیفیت بسیار پایین غذا و ضعف همیشگی پلانکتون در تمیز نگه داشتن محیط رستورانه. همون طور که از اسمش پیداست، چام باکت غذاهای چام‌دار سرو می‌کنه که همه‌شون مزه‌ی افتضاحی دارن. در قسمت «مشتری همیشگی پلانکتون»، کراستی‌کرب به منوش چام اضافه می‌کنه تا بتونه تنها مشتری همیشگی پلانکتون رو بدزده.

ماجراهای شلدون پلانکتون توی سریال باب اسفنجی رو کجا ببینیم؟

قسمتهای سریال باب اسفنجی شلوار مکعبی رو براتون توی سانی فیلم با کیفیت HD و دوبله فارسی آماده کردیم تا تماشا کنید و لذت ببرید.