پاتریک استار

کاراکترهای انیمیشن باب اسفنجی
01 شهریور 1401
زمان مورد نیاز برای مطالعه: 22 دقیقه
پاتریک استار

پاتریک استار کاراکتر دوست داشتنی سریال باب اسفنجی

پاتریک استار (زاده‌ی 17 اوت) یکی از ده شخصیت اصلی سریال باب اسفنجی شلوارمکعبیه. همچنین اون شخصیت اصلی سریال The Patrick Star Show هم هست. اون هم بهترین دوست باب اسفنجیه، و هم یکی از دو تا همسایه‌شه.

پاتریک یه ستاره‌ی دریایی صورتی ساده‌لوحه که اضافه‌وزن داره. صداپیشگی‌ش رو بیل فاگرباکه انجام داده و تو اولین قسمت هم حضور داره.

اون زیر یه سنگ تو شهر زیر آب بیکینی‌باتم زندگی می‌کنه. کاراکتر باب اسفنجی و اختاپوس هشت پا همسایه‌هاشن و اگه از روبه‌رو نگاه کنیم، خونه‌شون سمت راست پاتریکه.

پاتریک و باب اسفنجی جفتشون کفر اختاپوس رو درمی‌آرن، هرچند ناخواسته این کار رو می‌کنن و نیت بدی ندارن. پاتریک پسر هرب سسیل و مارجی بانیه و برادر سم و برادر ناتنی اسکوییدیناست.

ماجرای تولد پاتریک در ذهن هیلنبرگ

استفن هیلنبرگ وقتی در مؤسسه‌ی علوم دریایی و اقیانوس کالیفرنیا تدریس می‌کرد، یه طرح اولیه از یه ستاره‌ی دریایی برای کتاب «منطقه‌ی جزر و مدی» کشیده بود. این کتاب آموزشی-تصویری برای آموزش به دانش‌آموزای جوون مؤسسه بود و نهایتاً به خلق باب اسفنجی شلوار مکعبی کشیده شد. این طرح اولیه‌ی ستاره‌ی دریایی از پاتریک خیلی واقعی‌تر بود؛ روی هر بازو یه چشم ابتدایی داشت و دهن بزرگش درست وسط بدنش بود. در سال 1987 هیلنبرگ این مؤسسه رو ترک کرد تا بتونه حرفه‌ی پویانمایی رو پیش بگیره.

بعد از اینکه مارتین اولسون به هیلنبرگ پیشنهاد کرد که منطقه‌ی جزر و مدی رو به برنامه‌ی تلویزیونی تبدیل کنه، هیلنبرگ شروع کرد به پرداختن جزئیات شخصیت‌ها. پاتریک استار به شکل یه ستاره‌ی دریایی دراومد که طبیعت این جانور رو بازنمایی کنه؛ به‌گفته‌ی هیلنبرگ ستاره‌ی دریایی یه موجود احمق و کنده، اما در واقعیت اونا موجودات فعال و خشنی هستن، درست مثل خود پاتریک. هیلنبرگ بیشتر دنبال گنجوندن کمدی توی خود شخصیت‌ها بود تا این که بخواد به‌طور رایج کمدی رو توی خود برنامه بذاره و این برای این بود که بتونه به‌خوبی به مسائل کمدی اشاره کنه و به خود شخصیت‌ها و نقص‌هاشون بپردازه. اون پاتریک و باب اسفنجی رو این‌طور طراحی کرد، چون اونا خودشون رو درست می‌ندازن وسط ماجرا و دقیقاً همین‌جاهاست که طنز داستان نمایان می‌شه. قانونش اینه: دنباله‌روِ معصومیت باش و از طنز موضعی دوری کن. هیلنبرگ پاتریک رو خنگول‌ترین شهروند محله توصیف می‌کنه.

پاتریک مهربون گاهی عصبانی هم می‌شه

درسته که پاتریک خلق و خوی خوبی داره و سر کیفه، اما تو بعضی قسمت‌ها هم خیلی خشمگین به‌تصویر کشیده شده. فوران احساسی پاتریک اول فقط برای قسمت «روز ولنتاین» نوشته شده بود. یعنی جایی که باب اسفنجی و سندی چیکس می‌خوان به پاتریک کادوی ولنتاین بدن و قرار بود که فقط یک بار این اتفاق بیفته. هرچند، به‌گفته‌ی جِی لندر، نویسنده‌ی اون قسمت، فوران احساسی پاتریک در اون قسمت خیلی منطقی و قابل‌انتظار بود. می‌تونید تا تهش برنامه‌ریزی کنید، اما این شخصیت‌ها هستن که خودشون رو برای شما توصیف می‌کنن و خود واقعی‌شون رو نشونتون می‌دن.

خیلی از شخصیت‌های سریال صدای قدم برداشتن مخصوص به خودشون رو دارن. صدای قدم برداشتن پاتریک رو گروه صداسازی سریال ساختن. به این صورت که یکی از صداسازها کفش تخت پوشید و راه رفت! جف هاچینز، طراح صدای سریال، گفت چون پاتریک پابرهنه راه می‌ره، اصلاً حضورش حس نمی‌شه، سر همین برای ساختن صدای قدم‌هاش کفش پوشیدیم.

صدای پارتیک از کجا اومد و کی به جاش حرف زد؟

صداپیشگی پاتریک با بیل فاگرباکه بوده، یعنی کسی که صدای چند شخصیت‌ دیگه‌ی سریال باب اسفنجی شلوارمکعبی رو در‌آورده. هیلنبرگ و درک دریمون، کارگردان خلاق سابق سریال، وقتی داشتن در سال 1997 اولین قسمت سریال رو می‌نوشتن، هم‌زمان در حال برگزاری آزمون صداپیشگی هم بودن. فاگرباکه برای صداپیشگی پاتریک آزمون داد، درست بعد از کنی برای باب اسفنجی. بیل باگرباکه گفته بود که استیو آدم خیلی دوست‌داشتنی‌ایه، اما خودش هیچ احساسی درباره‌ی نوع محتوا نداشته. اون درباره‌ی تجربه‌ش از این آزمون می‌گه که براش مثل هر آزمون صداپیشگی دیگه‌ای بوده و اصلاً نمی‌دونسته چه چیزی از نظر بصری مهمه یا از حالت بچه‌گونه و دوست‌داشتنی سریال اصلاً خبر نداشته. «اصلاً نمی‌تونستم از روی محتوای آزمون صداپیشگی متوجه این قضیه بشم. من فقط به‌طور ناخودآگاه سعی می‌کردم اون چیزی رو که می‌خواد بهش بدم.»

فاگرباکه به پاتریک می‌گه «آکوادابر» و به نقش خودش در سیتکام Coach در دهه‌ی 90 اشاره می‌کنه. فاگرباکه در این سیتکام نقش مایکل دابر دبینسکی رو بازی می‌کرد. به‌تصویر کشیدن پاتریک خیلی سرگرم‌کننده‌س، چون به‌گفته‌ی فاگرباکه، وقتی داره نقش پاتریک رو بازی می‌کنه، رازهای زیادی وجود داره که نمی‌تونه فاش کنه. رویکرد فاگرباکه برای صداپیشگی پاتریک تقریباً مشابه کاریه که من با هر شخصیت دیگه‌ای ممکنه بکنم. «همیشه دنبال فرصتی‌ام که در تخیل آزاد و دیوونگی بچه‌ها گم بشم. غرق شدن در این کار خیلی می‌تونه خنده‌دار و سرگرم‌کننده باشه. من عاشق بچه‌هام؛ دو تا دختر بزرگ کرده‌م و پدر بودن رو دوست دارم. دست‌اندرکاران هم مثل یه خانواده می‌مونن.» فاگرباکه می‌گه که محیطی که توش کار می‌کنه خودش باعث بهبود عملکردش می‌شه، چون وقتی آدم‌ها باهم کار می‌کنن چیز شگفت‌انگیزی بینشون رخ می‌ده که مخصوص به خودشه. فاگرباکه مدل عصبانی شدن پاتریک رو از شِلی وینترز، بازیگر آمریکایی، قرض گرفته.

فاگرباکه با شخصیت خود پاتریک مقایسه شده که خودش هم با این قضیه موافقه. کنی می‌گه «بیل فاگرباکه آدم گنده‌ایه. دنیا براش خیلی کوچیکه. اون نیروی طبیعته، درست مثل پاتریک.» جِی لندر، نویسنده، فاگرباکه رو توی استودیو این‌طور توصیف کرد: «بیل فاگرباکه خوش‌فکرترین بازیگریه که تا حالا حین ضبط دیده‌م. اون درست مثل پاتریک از آدم سؤال می‌پرسه و می‌خواد خودشو به بطن ماجرا ببره.» کنت آزبرن، نویسنده، درباره‌ی فاگرباکه می‌گه: «اون آدم گنده‌ایه و نقش پاتریک رو خوب بازی می‌کنه.» خود فاگرباکه می‌گه: «پاتریک یه موجود گنده‌س که ورجه وورجه می‌کنه. منم دست‌وپاچلفتی و مسخره‌ام. همیشه سوتی می‌دم و موافقم که خیلی شبیه پاتریکم».

از دوران کودکی پاتریک بیشتر بدونیم

طبق کتاب سالانه‌ی باب اسفنجی شلوارمکعبی 2014 که Egmont Group منتشرش کرد، تولد پاتریک 17 اوته. اون دومین فرزند مارجی بانی و هرب سسیل استاره.

وقتی سم و پاتریک بچه بودن، سم تو دریا گم می‌شه. پاتریک تا قسمت «خواهر بزرگم، سم» دیگه اونو ندید. توی همون قسمت پاتریک می‌گه که سم چطور ازش حمایت می‌کرده و مراقبش بوده و این نشون می‌ده که اونا وقتی بچه بودن از خانواده‌شون جدا می‌شن. البته، توی قسمت «من با یه احمقم» اون می‌تونه فوراً خانواده‌ش رو بشناسه و این نشون می‌ده که مدت زیادی از گم شدنشون نمی‌گذره.

وقتی تازه راه افتاده بوده، خانواده‌ش وقت حمومش یه زنگ رو به صدا درمی‌آوردن؛ همین قضیه باعث می‌شه که هر بار پاتریک صدای زنگ می‌شنوه عصبانی بشه. یه زمانی قبل یا بعد این قضیه، خانواده‌ش اسکوییدینا رو به فرزندخوندگی می‌گیرن.

روزهای اول دوستی پاتریک و باب اسفنجی

همون طور که تو قسمت «جعبه‌ی سری» نشون داده می‌شه، پاتریک و باب اسفنجی توی دوران بچگی باهم آشنا می‌شن. پاتریک دوران بچگی‌ش سر کلاس ورزشْ شعرخوانی می‌کرده و همین قضیه باعث بدنامی‌ش می‌شه، چون دوستانش سر بازی وسطی مسخره‌ش می‌کردن. این قضیه توی قسمت «یه ترانه بخون پاتریک» نشون داده می‌شه.

بعداً توی کمپ مرجانی شرکت می‌کنه و اونجا دوباره باب اسفنجی رو می‌بینه و با همسایه‌ی آینده‌ش، اختاپوس، آشنا می‌شه. وقتی نوجوون بوده توی برنامه‌ی خیالی‌ش، یعنی شوی پاتریک استار! شرکت می‌کنه.

وقتی بزرگ می‌شه از این برنامه بیرون می‌ره و یه خونه‌ی سنگی اجاره می‌کنه و درنهایت همون خونه رو می‌خره. خونه‌ش بغل‌دست اختاپوسه.

همون طور که توی قسمت «خانه‌ی عزیز آناناسی‌م» معلوم می‌شه، پاتریک از خونه‌ی والدینش بیرون انداخته شده و دیگه اجازه‌ی بازگشت نداشته. بنابراین، خونه‌ی سنگی خودش رو می‌سازه، با این تفاوت که یه آنتن ماهواره‌ای بهش اضافه می‌کنه. پاتریک قبلاً تو کالج با فلاندر فلتس هم‌کلاسی بوده، اما نتونسته فارغ‌التحصیل بشه و یادش هم نمی‌آد چی می‌خونده. پاتریک دو جشن تولد نامشخص تو قسمت‌های «دونات شرم‌آور» و «رزرو بیش‌ازحد» برگزار می‌کنه.

یه روز وقتی همسایه‌ش، اختاپوس، داشته باغبونی می‌کرده، یه آناناس از یه کشتی روی سطح آب می‌افته توی دریا تو باغ اختاپوس و خونه‌ی آناناسی رو می‌سازه. در همین حال هم باب اسفنجی دنبال خونه بوده و وقتی دیگه داشته ناامید می‌شده، باب اسفنجی و مأمور املاک، یعنی Incidental 49A، خونه‌ی آناناسی رو می‌بینن. باب اسفنجی خونه رو می‌خره. تا امروز اونا همسایه هستن.

موفقیت‌های ریز و درشت پاتریک

در قسمت «گریه‌آور» بالاخره گواهی‌نامه‌ی رانندگی‌ش رو می‌گیره، اما گمش می‌کنه و قایق باس بلاستر 3000 رو هم دور می‌ندازه. پاتریک یاد می‌گیره چطور پوشک عوض کنه. با مامان‌بزرگ شلوارمکعبی هم دیدار داره.

یه بار با باب اسفنجی از یه گوش‌ماهی کوچولو که پیداش کردن مراقبت می‌کنن و اسمش رو می‌ذارن جونیور. وقتی جونیور پرواز کردن یاد می‌گیره، حضانتش رو از دست می‌دن.

یه بار پاتریک شانس‌بیار (مدل تبلیغاتی) کربی‌پتی منجمد می‌شه، اما خیلی سریع به زندگی عادی‌ش برمی‌گرده.

پاتریک یه شعر می‌نویسه به نام «توینکل توینکل پاتریک استار» و اونو به‌ازای 100 دلار پول برای Bigshot Records می‌فرسته تا تبدیل به آهنگ بشه. در قسمت «ماهی جدید محله»، حیاطش رو به یه ماهی به نام هوارد کرایه می‌ده.

اون دوباره خواهرش که توی موج‌سواری قسمت «خواهر بزرگم، سم» گم شده بود رو می‌بینه. پاتریک به‌همراه باب اسفنجی، اختاپوس، آقای خرچنگ، پلانکتون و سندی ابرقهرمان می‌شه و به خشکی می‌ره تا فرمول سری کربی پتی رو از ریش‌برگر پس بگیرن.

پاتریک چه شکل و شمایل داره

پاتریک یه ستاره‌ی دریایی صورتی مرجانیه (شرکت Pantone رنگ دقیقش رو به نام «صورتی پاتریک استار» ثبت کرده) که اضافه‌وزن داره. سرش نوک‌تیزه، ابروهاش ضخیمه و پلک‌هاش ارغوانیه. روی بدنش خال‌های قرمز داره. در فصل اول به دلیل پویانمایی از نوع سل، ابروهاش باریک و به شکل دو حرف M بودن که به شکل افتاده قرار دارن. گل‌های روی شلوارش هم، برخلاف الان، بنفش پررنگ بودن.

اوایل فصل دوم باب اسفنجی، ابروهای پاتریک کمی ضخیم‌تر و شبیه حرف Z می‌شن. تو بیشتر بخش‌های قسمت‌های «بند کفشت بازه» و «صورتی گنده‌ی بازنده» ابروهاش مثل فصل اول به شکل ‌M افتاده هستن. ابروهای Zشکل جدید پاتریک اولین بار تو قسمت «بند کفشت بازه» نمایان می‌شن، وقتی که پاتریک یه کفش جای اسکوپ بستنی می‌گیره و آهنگ Loop de Loop پخش می‌شه.

گاهی اون با یه دندون نشون داده می‌شه، گاهی دندون‌هاش کامله و گاهی هم هیچی دندون نداره. از فصل 1 تا 3 پاتریک تعداد زیادی دندون داره، اما از فیلم سینمایی باب اسفنجی شلوارمکعبی به‌بعد فقط یه دندون داره. اون توی قسمت‌های «کریسمس چیه؟»، «بقای بی عقلها»، «جعبه‌ی سری»، «من با یه احمقم»، «خداحافظ صدف»، «ویدئوی آموزشی کراستی‌کرب»، «شکلات مغزدار» و «ستاره‌ی دریایی، هنرجوی جدید» با یه دندون دیده می‌شه.

چشم‌هاش دو تا نقطه‌ی ساده‌ی سیاه هستن و همین رو توی گواهی‌نامه‌ش هم نوشته. البته تو نماهای نزدیک قسمت‌های «کِرمی» و «گزارش شفاهی» چشم‌های پاتریک زیتونی هستن و در قسمت‌های «ماشین زمان» و «پَت سگ» بنفش هستن.

پاتریک چی می‌پوشه؟

پاتریک معمولاً شلوارک سبز با گل بنفش می‌پوشه. در فیلم اول و قسمت «وجود دارد برای خشن بودن» مشخص می‌شه که لباس زیر گوفی گوبر داره و سه ساله که داره می‌پوشدش. وقتی «مرد» می‌شه دیگه اونو درش می‌آره. زمانی که تنها می‌خوابه فقط لباس زیر تنشه، اما وقتی یکی کنارشه، پیژامه‌ی بنفش با گل‌های سبز و یه شنل خواب ست می‌پوشه.

توی اسپین‌آف‌های مختلف یه کم طراحی‌ش رو عوض کردن. در «کمپ مرجانی: بچگی باب اسفنجی» شلوارکش با سریال اصلی یکیه، اما الان پیرهن سبز با دستمال گردن قرمز می‌پوشه. در شوی پاتریک ستاره پیرهن سبز با گل‌های سفید و شلوارک بنفش می‌پوشه.

مثل خیلی از شخصیت‌های دیگه پاتریک هم گوش نداره، اما می‌تونه به‌خوبی بشنوه. توی قسمت «هیچ دماغی نمیدونه» به گوش نداشتنش اشاره می‌شه، وقتی آخر قسمت با جراحی پلاستیک یه جفت گوش گنده داره و می‌گه «شنیدم چی گفتی». اگرچه، در قسمت «تعطیلات ضدحال» معلوم می‌شه که گوش داشته و نمی‌دونسته.

پاتریک یه فرق بزرگ با بقیه شخصیت‌های سریال باب اسفنجی داره

برخلاف خیلی از شخصیت‌های سریال، پاتریک دماغ نداره. سر همینه که معمولاً نمی‌تونه بو بکشه. همون طور که تو قسمت «یه بویی می‌آد» می‌بینیم، باب اسفنجی دهنش بو می‌ده و بوش می‌خوره تو صورت پاتریک و اون چیزی متوجه نمی‌شه. اما تو قسمت «نبرد بیکینی‌باتم» پاتریک فقط با اراده و خواست خودش تونست دماغ دربیاره. در قسمت «هیچ دماغی خبر نداره» این طور نشون داده می‌شه که پاتریک دماغ نداره و با جراحی پلاستیک یه دماغ براش می‌کارن. اون دماغ‌های زیادی عوض می‌کنه. وقتی پاتریک می‌خواد از شر بوهای بد خلاص شه، باب اسفنجی، اختاپوس، آقای خرچنگ و سندی دماغ پاتریک رو به یه توپ بزرگ آشغال‌دونی تبدیل می‌کنن تا از بدنش جدا شه. در بعضی قسمت‌ها پاتریک می‌تونه بدون دماغ بوها رو حس کنه. در قسمت «پاتریک، پرستار حیوانات» اون می‌تونه بو بکشه و فکر می‌کنه گری بوی بدی می‌ده، اما بو از زیربغل خودشه، نه گری. توی قسمت «خانه‌مانی پاتریک» هم می‌تونه بو بکشه.

پاتریک انگشت نداره، چون ستاره‌ی دریاییه و زوائد دست‌وپامانندش گرد و نوک‌تیزن. اگرچه برای نشون دادن علامت با دست، یه انگشت یا شست اضافه بهش می‌دن. پاتریک گاهی به انگشتانش اشاره می‌کنه، اما شخصیت‌های دیگه بهش یادآوری می‌کنن که انگشتی نداره.

ماجراهای پاتریک توی سریال باب اسفنجی رو کجا ببینیم؟

توی سانی فیلم میتونید ماجراهای پاتریک استار این دوست صمیمی باب اسفنجی رو دنبال کنید. سرایل باب اسفنجی با کیفیت HD و دوبله فارسی توی سانی فیلم منتظر شما است