باب اختاپوس اسفنجی
باب اختاپوس اسفنجی از فصل 4 کارتون باب اسفنجی
«باب اختاپوس اسفنجی» اسم یکی از قسمتهای فصل چهارم باب اسفنجی شلوارمکعبیه. در این قسمت بهلطف اختراع اشتباه سندی، باب اسفنجی و اختاپوس در هم آمیخته میشن.
شخصیتهای این قسمت
اختاپوس هشتپا
شخصیت باب اسفنجی شلوارمکعبی
سندی چیکس
خانوم پاف
باب اختاپوس اسفنجی
بچه پیترسون
بیگانهی نر
بیگانهی ماده
یوجین کربس
شخصیتهای تصادفی
پاتریک استار
پرل کربس
لری خرچنگه
تراپیست
شخصیتهای درهمآمیخته
خلاصه این قسمت
وقتی قسمت شروع میشه، اختاپوس داره خواب میبینه که یه موزیسین بزرگه. ناگهان ساعتش زنگ میزنه و بیدارش میکنه. برای یه روز دیگه در کراستیکرب آماده میشه. وقتی باب اسفنجی برای رفتن به سر کار آماده میشه، اختاپوس رو میبینه و ازش میپرسه که چرا داره کلارینتش رو مینوازه. اختاپوس میگه که داره برای اجراش فرداش آماده میشه. اختاپوس به راه رفتن به سمت سر کار ادامه میده و باب اسفنجی میره پیش سندی. سندی رو با یه دستگاهی میبینه که میتونه چیزها رو منتقل کنه. سندی به باب اسفنجی نشون میده که اون چطور کار میکنه و یه سیب رو به میز خانوم پاف تلهپورت میکنه. باب اسفنجی از سندی میپرسه که آیا میتونه خودش رو به کراستیکرب تلهپورت کنه. بهش اجازه میده امتحان کنه. وقتی میره اونجا، قسمتی از دست اختاپوس توش گیر میکنه. ناگهان دستگاه از کنترل خارج میشه و میسوزه و باب اسفنجی و اختاپوس به تلهپورت برمیگردن و در هم آمیخته میشن.
سندی میبینه چه اتفاقی افتاده و وحشت میکنه. وقتی میرن بیرون، باب اسفنجی سر و بدن عادیش رو داره و کلهی اختاپوس از سمت بالا و چپش زده بیرون. همچنین کنترل دستهای همدیگه رو دارن؛ باب اسفنجی دست اختاپوس رو کنترل میکنه و اختاپوس هم دست باب اسفنجی رو. اختاپوس سعی میکنه بره بیرون، اما نمیتونه. از این که با باب اسفنجی گیر کرده وحشت میکنه. باب اسفنجی میگه حالا میتونن برای همیشه باهم باشن و این بیشتر میترسوندش. اختاپوس به سندی میگه یه کاری بکنه. تصمیم میگیره برشون گردونه به دستگاه. منتقلشون میکنه به مدرسه، بیمارستان و یه سیارهی بینام، اما هنوز توی هم گیر کردهن. اختاپوس میگه باید گیرشون رو از هم باز کنه. سندی به اختاپوس میگه که داشته روی یه اختراع کار میکرده، اما هنوز آماده نشده. بهش میگه عجله کنه، چون نمیتونه توی باب اسفنجی گیر کنه.
سندی بهش میگه آروم باشه و همچنان داره روش کار میکنه. اختاپوس و باب اسفنجی دارن با دوچرخه میرن سر کار. باب اسفنجی میگه خودش میرونه، اما اختاپوس هی میخوره به چرخ. با آشپزخونه تصادف میکنن و آقای خرچنگ میپرسه چه اتفاقی افتاده. بلند میشن و بدنهای درهمآمیختهشون رو نشون میدن. آقای خرچنگ بهشون میگه که فقط برن سر کار. سعی میکنن کار کنن، اما نمیتونن چون توی هم گیر کردهن. آقای خرچنگ میندازدشون بیرون و بهشون میگه تا وقتی مشکلشون رو حل نکردن برنگردن. باب اسفنجی میگه هنوز همدیگه رو دارن و اختاپوس میگه علت این که کارشون به اینجا کشیده اصلاً همین بوده. اختاپوس نواختن کلارینت رو تمرین میکنه، در حالی که باب اسفنجی غمگینه. یه موجسوار رد میشه و میگه «تکون بخور، بچهی ترسناک». میرن پیش سندی و ازش میپرسن راهی پیدا کرده یا نه. سندی میگه اشعهی جداساز مولکولی رو اختراع کرده. اختاپوس برای آزادی آمادهس، اما سندی میگه اختراع هنوز آماده نشده. میگه احتمالاً پسفردا اونو آماده میکنه. اختاپوس با دیوونگی صورتش رو میچسبونه به کلاهش و بهش میگه که فردا اجرا داره. برای همین بهش میگه قبل از رفتنش روی صحنه اختراع رو آماده میکنه. باب اسفنجی و اختاپوس سعی میکنن برن خونههای خودشون، اما نمیتونن چون توی هم گیر کردهن.
اختاپوس زور میزنه، اما این فقط خونههاشون رو به هم نزدیک میکنه. در اجرای روز بعد برای اختاپوس سؤاله که سندی کجاست. به تسلیم شدن فکر میکنه، اما باب اسفنجی بهش میگه این براش فرصت بزرگیه که تبدیل به یه ستاره بشه. اختاپوس میخواد ردا بپوشه که باب اسفنجی رو پنهان کنه. شروع میکنه به نواختن کلارینت و همه رو آزار میده. رداش شل میشه و میافته و رازشون بر ملا میشه. با کمال تعجب، جمعیت از منظره لذت میبره و شروع میکنه تشویق کردن. اختاپوس که هیجانزده شده، غرق شوق میشه که بالاخره تبدیل به ستاره شده. ناگهان سندی میآد و به اختاپوس میگه دستگاه رو تموم کرده. اختاپوس سعی میکنه بهش بگه این کار رو نکنه، اما سندی اونا رو جدا و جمعیت رو ناراحت میکنه. اختاپوس دوباره شروع میکنه به نواختن کلارینتش، اما همه از صداش متنفرن.
جمعیت با عصبانیت اونجا رو ترک میکنه و اختاپوس میگه لحظهی شهرتش از دست رفت. دستگاه رو از سندی میگیره و سعی میکنه برعکسش کنه. سندی سعی میکنه بهش بگه که دستگاه خیلی حساسیه. ناگهان ماشین میشکنه و اختاپوس با تمام کسانی که حاضرن آمیخته میشه. صحنه عوض میشه و اختاپوس رو توی مطب رواندرمانگر میبینیم.
وقتی دکتر از اختاپوس میپرسه که مشکل چیه، میگه همهچیز از به دنیا اومدنش شروع شده. معلوم میشه که اختاپوس با باب اسفنجی، پاتریک، سندی، پرل، آقای خرچنگ، لری و خانوم پاف آمیخته شده و به یه حبابماهی تبدیل شده.
طرفداران حرفهای باب اسفنجی بخونن
این اولین قسمتیه که توی سریال از آهنگ Sleazy Sax استفاده کرده.
این قسمت و قسمت جفتش عنوانهایی دارن که اسم باب اسفنجی رو دستکاری کردن.
کلیپی از این قسمت توی تبلیغ دیویدی باب اسفنجی در سال 2008 پخش شد.
صفحهی عنوان برای این قسمت مشابه قسمت «ترس از کربیبرگر» هستش.
اتفاقاً جفتشون از قسمتهای فصل چهارم هستن.
صدایی که دی بردلی بیکر برای بیگانهی نر استفاده میکنه، بعداً برای کلوبلوس مکسیموس توی باب اسفنجی شلوارمکعبی نیکتونز هم استفاده میکنه.
آقای خرچنگ «وقت طلاست!» رو دقیقاً به شکل قسمت «نقاشان خیس» میگه.
وقتی یکی از ماهیها فریاد میزنه «تکون بخور!» چهار تا انگشت داره.
صندل و تصادفی 37b بهطرز عجیبی با یه صدا و دیالوگ صحبت میکنن.
در پخش اصلی این قسمت اختاپوس بعد از انفجار دستگاه سندی با تراپیست صحبت میکنه و با درهمآمیختگی شخصیتها به یه توپ مایع تبدیل میشه. این صحنه توی بخشهایی از اروپا بهدلیل حالبههمزن بودن قطع شده، اما توی ایالات متحده، بریتانیا، ترکیه، کانادا، اسپانیا، آلمان، لهستان، نروژ، سوئد، یونان و فرانسه و دیویدیها سر جاش مونده.
هرچند توی مناطقی از کنتاکی ارائهدهندهی شبکهی کابلی این صحنه رو بهدلیل برخی سیاستهای پخش محتوای حساس حذف کرده بود.
توی صحنهای که اختاپوس و بقیه در هم آمیخته شدهن، میشه یه چشم توی حبابماهی دید.
این اولین قسمتیه که شخصیت علمی سندی توش پرورده میشه.
این دومین قسمتیه که اختاپوس و باب اسفنجی به هم وصل میشن. اولی «میتونی از یه سکه بگذری؟» بود.
در این قسمت شاهد سومین باری هستیم که به باب اسفنجی میگن «بوباسفنجی». اولی «هویت گمشده» و دومی فیلم اوله.
توی دوبلهی برزیلی اسم این قسمت Bob Lula Calça Tentáculos هست که اقتباسی از اسم اصلیشه: باب لولا برای باب اسکویید و Calça Tentáculos هستش.
توی ماراتن بهترین روز این قسمت با قسمت «خرچنگ مقلد» جفت شده بود.
ارجاعهای فرهنگی
داستان این قسمت تا حدودی براساس فیلم ترسناک علمی تخیلی 1958 کورت نومان به نام «مگس» و بازسازی همین فیلم در سال 1986 به کارگردانی دیوید کروئنبرگ.
موی اختاپوس توی خیالش شبیه کنی جیه.
وقتی باب اسفنجی و اختاپوس در حالت درهمآمیخته به سمت کراستیکرب میرن، لنی با حالت مبهوت کربیبرگرش رو میندازه و یه بطری سس داغ برمیداره و میگه «باید سس رو بذارم کنار» که نوعی بازی با کلمات جملهی «کنار گذاشتم سس» (سس بهمعنی «الکل») هستش.
بیگانگان توی سیارهی بینام شاید مشابه هیولاهای توی «دریای هیولاها» ساختهی 1968 بیتلز باشن.
سوتیها
جایی که اختاپوس با سندی صحبت میکنه و میگه «نمیتونم توی این زرد وحشتناک گیر کنم» و روی باب اسفنجی زوم میکنه، دست هشتپاییش جای رنگ عادی آبی، زرده.
پنجرهی خونهی باب اسفنجی بزرگتر از حالت معموله، در حالی که توی قسمتهای دیگه پنجرهی خونهش کوچیکتره.
علامت کراستیکرب هر بار که باب اسفنجی سعی میکنه اختاپوس رو از خودش جدا کنه پراکنده میشه.
وقتی باب اسفنجی و اختاپوس میرن به خونههاشون، جای استفاده از دستهای همدیگه، از دستهای خودشون استفاده میکنن.
توی اجرا، وقتی باب اسفنجی اختاپوس رو قانع میکنه که اجرا رو شروع کنه و هنوز درهمآمیخته هستن، جای استفاده از دست خودش، از دست اختاپوس استفاده میکنه.
سندی عینکش رو بدون کلاهش میذاره و نمیتونسته در برابر اون نور شدید از چشمهاش محافظت کنه.
بخشی که تصادفی 41 جلوی استفراغش رو میگیره، چشمهای صندل به بدنش وصل نیستن.
با اینکه وقتی اختاپوس اتفاقی لیزر رو شلیک میکنه، لری توی سالنه، بعدش اصلاً دیده نمیشه.
پاتریک آخر قسمت ظاهر میشه، اما هیچ صحبتی نمیکنه، اما صدای تشویق کردنش رو بعد از این که جمعیت باب اسفنجی و اختاپوس رو تشویق میکنن میشه شنید و با این حال اسمی ازش توی نوشتههای برده نمیشه.
توی نوشتههای پایانی این قسمت مری جو کتلت که صداپیشهی خانوم پافه که توی یه صحنه کوتاه میگه «اوه!» اسمی ازش توی نوشتهها برده نمیشه.
اسم این قسمت توی دوبلهی یونانی Καλαμάρης ο Πλοκάμιας هستش که یعنی «اختاپوس هشتپا». باید با اسم باب اسفنجی بازی میکرد.
باب اختاپوس اسفنجی از فصل 4 کارتون باب اسفنجی رو کجا ببینیم؟
این قسمت رو براتون توی سانی فیلم با کیفیت HD و دوبله فارسی آماده کردیم تا از تماشای آنلاین کارتون لذت ببرید.