یکجا فروختن
یکجا فروختن از فصل چهارم باب اسفنجی شلوار مکعبی
«یکجا فروختن» اسم یکی از قسمتهای فصل چهارم باباسفنجی شلوارمکعبیه. در این قسمت آقای خرچنگ بازنشسته میشه و کراستیکرب رو به مدیریت جدید میسپره و خودش میره.
شخصیتهایی که توی این قسمت میبینیم یا در موردشون میشنویم
یوجین کربس
باباسفنجی شلوارمکعبی
اختاپوس هشتپا
شخصیتهای تصادفی
پرل کربس
شاه نپتون
پرندهی بینام
پیترسون
شرکت ساختوساز بیکینیباتم
گولاخ شکافدندونی
کارگر ساختمانی قدکوتاه
سرکارگر ساختمان
کارل
راهنمای صوتی موزهی قلاب
فوتبالیست
گولاخ منابع انسانی
بازیکن بسکتبال
بچه پیترسون
خلاصه این قسمت رو با هم بخونیم
این قسمت با آوازخوانی آقای خرچنگ دربارهی عشق و طمعش به پول شروع میشه. بعد یه مرد خیلی ثروتمند به نام هوارد بِلندی به کراستیکرب میآد و میخواد رستوران رو در ازای پول خیلی زیادی از آقای خرچنگ بخره. آقای خرچنگ با خوشحالی قبول میکنه و باباسفنجی و اختاپوس رو با یه «همین اطراف میبینمتون» تنها میذاره. باباسفنجی و اختاپوس از کراستیکرب بیرون میآن که از آقای خرچنگ بپرسن چه اتفاقی داره میافته و آقای خرچنگ بهشون میگه که داره بازنشسته میشه.
بعدش یه مدیر جدید به نام کارل میآد و اسم کراستیکرب رو به کربی اوماندیز تغییر میده. آقای خرچنگ هم رد میشه و میبینه، اما اهمیتی نمیده و در عوض به موزهی قلاب بیکینیباتم که تازه باز شده میره و وقتی داره سعی میکنه یه ظرف میوه بکشه، جاش یه ظرف کربیبرگر میکشه و بعدش هم گلف میکشه، اما به این نتیجه میرسه که از گلف متنفره. آقای خرچنگ هر کاری که تصمیم داشت رو انجام میده و بعدش میره خونه و اونجا میفهمه که هیچ کاری برای انجام دادن نداره. سعی میکنه با دخترش، پرل، حرف بزنه، اما پرل آقای خرچنگ رو از خونه میندازه بیرون و میگه بره برای خودش شغل، سرگرمی یا دوست دستوپا کنه.
آقای خرچنگ که باهاش بدرفتاری شده، به ساحل میره تا کار پیدا کنه، اما به یه در شیشهای میخوره که روش علامت «به کمک شما نیاز دارم» هستش. یکی از درهای شیشهای کربی اوماندیزه؛ داخل میره که ببینه چه جایگاه شغلیای خالیه.
در همین حال، کارل داره از اختاپوس میخواد که یه کم لطافت داشته باشه و داره تهدیدش میکنه که میسپردش به بخش منابع انسانی. اختاپوس که ترسیده، کارش رو با یه لبخند زورکی ادامه میده. آقای خرچنگ توی کربی اوماندیز شغل پادویی میگیره و به شکایتهای باباسفنجی از مشکلات گوش میده. مشکل اینه که برگرها پردازش میشن و از مواد خاکستری و سنتزی مصنوعی درست میشن و یه صندوق خودکار هستش که هیچکس بهش نظارتی نداره. آقای خرچنگ که عصبانی شده، شکایت میکنه و کارل هم بهش اهمیتی نمیده. حتی میفهمه که برگرهای جدید چقدر قلابی و آشغال شدن.
آقای خرچنگ که عصبانی شده، به مشتریها نشون میده که این غذا واقعاً از چی درست شده. همه میفهمن و فرار میکنن و رستوران هم بدنام میشه. کارل به هوارد زنگ میزنه که بگه آقای خرچنگ داره چیکار میکنه. آقای خرچنگ صندوق خودکار رو نابود میکنه و میندازدش توی برگرساز قلابی و مسدودش میکنه و بعدش با هوارد مواجه میشه. بعدش برگرساز قلابی از فشار زیاد منفجر میشه و کل رستوران رو نابود میکنه.
آقای خرچنگ دوباره رستوران رو از هوارد میخره و اسمش رو به کراستیکرب برمیگردونه و میگه عشق دوستان عزیزش رو پس گرفته. قسمت با تقاضا از باباسفنجی و اختاپوس برای تمیز کردن این گندکاری تموم میشه. بعدش آقای خرچنگ دکمهی صندوق رو فشار میده و اسکناسهای دلار پخش میشن روی صفحه و سیاهش میکنن و قسمت تموم میشه.
ارجاعهای فرهنگی قسمت یکجا فروختن
روی تریلری که توش پر کیف پوله «یو پول» نوشته شده. این تقلیدی از شرکت اجارهی ماشینآلات آمریکایی به نام «یو-هاوله» هستش.
کربی اوماندیز تقلیدی از TGI فرایدیزه. کارکنان رستوران همهشون دکمههای رنگی روی جلیقهشون دارن و رستوران هم میزهای راهراه قرمز و سفید داره که مشابه علامت تجاری رستوران TGI فرایدیزه.
قسمت یکجا فروختن از فصل 4 باب اسفنجی رو چطور ببینیم
همین الان میتونید همراه ما باشید و توی سانی فیلم از کیفیت HD و دوبله فارسی این کارتون لذت ببرید. توی سانی فیلم تلاش کردیم تماشای کارتون باب اسفنجی از همیشه براتون لذت بخش نر باشه.