بزرگترین نگهبان همبرگر خرچنگی
بزرگترین نگهبان همبرگر خرچنگی از فصل 7 کارتون باب اسفنجی
«بزرگترین نگهبان همبرگر خرچنگی» اسم یکی از قسمتهای فصل هفتم باب اسفنجی شلوارمکعبیه. در این قسمت کلید صندوق امنی که فرمول سری کربیبرگر توشه گم میشه و پلانکتون بالاخره رؤیاش رو میفهمه.
شخصیتهای این قسمت
اختاپوس هشت پا
یوجین کربس
شلدون پلانکتون
گری حلزونه
کلهماهی واقعی
پرچ پرکینز
پلیس گشت سرعت بزرگراه
کارن پلانکتون
پاتریک استار
شخصیت تصادفی 48
فرد
اورین رافی
شخصیت تصادفی 64
مسئول بلیت
پاتریک جهان دیگر
رانندهی کامیون
گروه سهگانهی جواهردزد
خانم و بچه
خانوم مکگافین
جنکینز پیره
پلیسها
پلیس قهوهای
پلیس سبز
پلیس بنفش
شاه نپتون
پلانکتون
تحویلدار
راوی فرانسوی
نوهی باب اسفنجی
شخصیتهای تصادفی
خلاصه این قسمت
این قسمت از دو تا پرده تشکیل شده و قراره حسابی شما رو سرگرم کنه.
پردهی اول
پردهها کنار میره، این قسمت شروع میشه و باب اسفنجی رو میبینیم که به یخچال کراستیکرب میره و میبینه کربیبرگرشون تموم شده. اون و آقای خرچنگ سعی میکنن باز درست کنن، اما دستور پخش یادشون نمیآد. آقای خرچنگ کلید صندوق رو میده به باب اسفنجی و اونم با پاتریک سوار قطار میشن تا برن به سمت بانکی که صندوق توشه. حین سفر کلید دزدیده میشه و باب اسفنجی و پاتریک باید دزد رو پیدا کنن.
شلدون پلانکتون بعد از اینکه چند باری له میشه، سراغشون میره و پلانکتون اونو میگرده، اما میبینه پاکه پاکه. دو تایی قطار رو متوقف میکنن تا مظنونی که کلید رو دزدیده پیدا کنن. یه پرستار و بچهش رو میگردن و یه جواهر دزدیدهشده رو توی پوشک بچه پیدا میکنن که بهدست سهقلوهای دزدیده شده بود که وانمود میکردن پرستار و بچه هستن. بعدش پردهها بسته میشن.
پردهی دوم
پردهها دوباره میشن و پیشخدمت مظنون بعدیه و معلوم میشه دزدیه به نام اورین رافی که به ارزش 75 هزار دلار همبرگر دزدیده. باب اسفنجی با ناامیدی گریه میکنه، اما پاتریک کلید رو پیدا میکنه و در واقع وقتی پیداش کرده که داشته لباسهای باب اسفنجی رو مرتب میکرده. برمیگردن قطار و به مسیرشون به سمت بانک ادامه میدن. بالاخره پلانکتون اونا رو از پنجره میندازه بیرون و این بهترین دوستان باید قطار رو تعقیب کنن. معلوم میشه که حالا کلید دست پلانکتونه.
باب اسفنجی خودشو به شکل گلایدر درمیآره و با پاتریک استار میرن روی قطار و میافتن دنبالش. وقتی برمیگردن، باب اسفنجی و پاتریک توی آشپزخونه، روی مبل، انبار و موتور دنبال پلانکتون میکنن، تا اینکه پلانکتون واگنهای انبار زغالسنگ، مبل و آشپزخونه رو از بخش موتور قطار جدا میکنه و باب اسفنجی و پاتریک رو توی واگن موتور میذاره. وقتی دو تاشون سعی میکنن قطار رو متوقف کنن، پاتریک احمقانه ترمز قطار رو میشکنه و باعث میشه از کنترل خارج شه.
چند بار سعی میکنه با روشهای مسخره قطار رو نگه داره و یکیشون گذاشتن یه چیز سنگین جلوی راهآهنه. این باعث میشه قطار کج بره و چرخهاش از روی راهآهن تکون بخوره. دو تایی موفق میشن قطار رو به حالت قبل برگردونن و جلوی یه خونهی سالمندان متوقفش میکنن. بعدش پاتریک احمقانه تراتل رو میشکنه و فکر میکنه ترمز بوده. در همین حال وقتی آقای خرچنگ پلانکتون رو در حال دزدیدن فرمول سری کربیبرگر دستگیر میکنه، اون بازم ازش فرار میکنه تا اینکه قطار میره توی بانک و پلانکتون رو قبل از اینکه بتونه فرار کنه متوقف میکنه. با اینکه نقشهی پلانکتون دوباره شکست میخوره، آقای خرچنگ باید با حساب بانکیش خسارتی که به بانک وارد شده رو پرداخت کنه و این باعث میشه آقای خرچنگ با ناباوری فریاد بکشه.
هفتادوپنج سال بعد باب اسفنجی پیر شده و داستان «نگهبان بزرگ قطار» رو تموم میکنه. نوهش بهش پاسخ میده که ساکت باشه، چون برای بازی ویدئوییش هیجان داره و باب اسفنجی هم دربارهی بچههای این روزها یه حرفی میزنه و میره بخوابه و این قسمت هم تموم میشه.
طرفداران حرفهای باب اسفنجی بخونن
دو تا بازی آنلاین بر اساس این قسمت وجود داره که اسمشون نگهبان بزرگ همربرگر خرچنگی 2 و قطار رمزآلوده.
یه کتابی بر اساس این قسمت هست به نام راز بزرگ قطار.
عنوان تولیدی برای این قسمت «دیگه کربیبرگر نداریم» بود، همونطور که توی استوریبورد بعضی از شخصیتهای اصلی سریال در فیسبوک نشون داده میشه.
این قسمت به «رمز و راز با پیچ و تاب» هم معروفه. آمازون پرایم اسمهای دیگهی این قسمت رو هم آورده توی لیستش.
این دومین قسمتیه که عنوانش حاوی عنوان یه قسمت دیگهس: «نگهبان برگر».
اولین مثال قسمت The Play's the Thing بود که حاوی یه قسمت دیگه بود: The Thing.
دستکشهای پلاستیکی که پاتریک توی این قسمت میپوشه مشابه همونیه که در قسمت «کفصابون» دستش کرده بود.
گفته میشه که این اولین قسمت رازآلود باب اسفنجیه، با وجود اینکه قسمت «نگهبان برگر» هم رازآلود بود.
در این قسمت بخش کوچیکی از فرمول کربیبرگر فاش میشه. اونها پودر، برادههای کشتیچسب، زردچوبه و نمک دریا یا خشکی هستن.
وقتی آقای خرچنگ سعی میکنه دستور پخت کربیبرگر رو به یاد بیاره، مخففهای SCABS و LESIONS پدیدار میشن. جفتشون بیماریهای پوستی و بافت زیرینش هستن.
سه کلیپ کوتاه مرتبط با این قسمت وجود داره. این کلیپها همراه این قسمت توی iTunes هستن.
در این قسمت پرچ پرکینز فاش میکنه که اسم واقعی کلهماهی واقعی الاینه.
پلانکتون رو میبینیم که داره کتابی دربارهی تقسیم میتوز میخونه که روندیه که سلولها از خودشون کپی درست میکنن و تکثیر میشن.
مراحلی که فرمول به منظقهای دورافتاده رفت:
یه کامیون امن کوچولو.
یه کامیون امن بزرگ که پلیسها با موتور اسکورتش کردن.
کامیون موورز بیکینیباتم.
قطار سریعالسیر که کامیون روشه.
هلیکوپتری که پلتفرم رو از روی قطار به یه هواپیمای بزرگ میبره.
کارهایی که پاتریک برای توقف قطار میکنه:
گذاشتن علامت ایست که بهش توجهی نمیشه.
ساخت یه ایستگاه لیموناد که بازم بهش توجهی نمیشه.
گذاشتن یه سنگ روی راهآهن که قطار کج میشه و بعد دریفت میکشه تا اینکه جلوی خونهی سالمندان متوقف میشه.
این قسمت دومین باریه که یکی میگه «پلیس! به کمکت نیاز دارم!». در این قسمت پاتریک اینو میگه. اولی توی قسمت «ممنوعشده در بیکینیباتم» بود که پلانکتون اینو میگه.
این دومین ویژهقسمتی بود که در روز یادبود پخش شد. اولی قسمت «شما حلزون منو ندیدین؟» بود در سال 2005.
معلوم میشه که پاتریک الفبا بلده، اما نمیتونه بخونه.
کنایه: پاتریک اشاره میکنه کلید رو موقع تمیز کردن لباس باب اسفنجی حین اتفاقی که قبلاً افتاد پیدا کرده و نشون میده که باب اسفنجی خودش رو خراب کرده بوده.
این دومین قسمت بلنده که باب اسفنجی توی بیشتر قسمت کلاه کراستیکرب رو سرش داره و اولی قسمت «باب اسفنجی شلوارمکعبی علیه بیگوان» بود.
تصویر باب اسفنجی و پاتریک که توی موتور قطار میدوئن و فریاد میزنن در بامپر 2011 تا 2012 استفاده شد.
ارجاعهای فرهنگی این قسمت
پرسش باب اسفنجی که میگه «شب شونزدهم ژانویه شما کجا بودی؟» به نمایشنامهی شب شونزدهم ژانویه اشاره داره که این سؤال از شاهدها پرسیده میشه.
اورین راگی شوخیایه با ماهی نارنجی گولاخ.
خانوم مکگافین از روی مکگافین نامگذاری شده، که محرک خلق داستان هم بوده، اما اهمیت دیگهای نداره.
خطاها
تعداد ماشین مسافرها در طول قسمت مرتب تغییر میکنه.
وقتی پاتریک کنار ایستگاه لیموناد چپه میشه، وقتی صحبت میکنه دهنش بستهس.
وقتی باب اسفنجی و پاتریک دارن پلانکتون رو تعقیب میکنن، از کنار تصادفی 41 رد میشن که توی قطار خوابیده، اما وقتی کمک میخوان، تصادفی 41 توی انبار راهآهنه، در حالی که باید توی قطار میبود.
وقتی آقای خرچنگ داره سرش رو میکوبه دیوار، لبهاش تکون نمیخورن.
وقتی موتور فراری قطار از تونل رد میشه، موقع بیرون اومدن از طرف دیگه برعکس میشه.
وقتی باب اسفنجی و پاتریک توی قطار دنبال پاتریک میگردن، مردم خودشون دارن جاهاشون رو عوض میکنن.
وقتی پیشخدمت که بعداً معلوم میشه اورین رافیه، اولش قرار بود سرزنش بشه، ماه کامل توی روز نشون داده میشه. این ممکن نیست، چون ماه کامل فقط وقتی میتونه دیده بشه که ماه توی غروب آفتاب طلوع کنه و کل قسمت وقتی اتفاق میافته که هنوز خیلی تا غروب مونده.
وقتی ماهی گرگنما دیده میشه، پیرهن تنش نیست. اما وقتی به گرگ تبدیل میشه، پیرهن داره.
توی صحنهای که پلیسها بعد از توقف قطار از راه میرسن، خانوم آبیرنگ یکی مظنونهاست. اما نه دستگیر میشه و نه میگردنش و فقط اون دو نفر و پلانکتون رو میگردن و اونم بعد از اینکه پلیسها سهقلوها رو پیدا میکنن ناپدید میشه.
وقتی پلانکتون انبار رو از موتور جدا میکنه، موتور بخار همچنان به کار کردنش ادامه میده. اما با جدا کردن انبار موتور بخار باید کاملاً متوقف میشد، چون پمپ آب و ترمز بین کابین و انبار جلوی اومدن آب رو میگیره. علاوهبراین، موتورهای انباردار زغالسنگ رو پشتشون انبار نمیکنن و میذارنش توی انبار.
وقتی موتور بعد از اینکه به سنگ پاتریک میخوره روی راهآهن برمیگرده، میلههای کوپلینگش ناپدید میشن.
وقتی پلانکتون باب اسفنجی و پلانکتون رو از قطار میندازه بیرون، خودش وسط قطاره، اما وقتی میگه «بابت کلید ممنونم» پلانکتون توی آشپزخونهس.
هیچ رانندهای توی کامیون موورز بیکینیباتم نیست.
«بزرگترین نگهبان همبرگر خرچنگی» رو چطور تماشا کنیم؟
سانی فیلم با افتخار میزبان شما است تا این قسمت رو هم مثل بقیه قسمتهای باب اسفنجی با کیفیت HD و دوبله فارسی تماشا کنید. همراهتون هستیم در سفر به سرزمین شگفت انگیز ماجراهای باب اسفنجی. کلیک کنید، آنلاین کارتون تماشا کنید و لذت ببرید.