ملاقات باب اسفنجی با استرنگلر
ملاقات باب اسفنجی با استرنگلر از فصل سوم سریال باب اسفنجی شلوار مکعبی
«ملاقات باب اسفنجی با استرنگلر» اسم یکی از قسمتهای فصل سوم باباسفنجی شلوارمکعبیه. در این قسمت یه جنایتکار میخواد از باباسفنجی انتقام بگیره و خودشو جای محافظش میزنه.
شخصیتها
باباسفنجی شلوارمکعبی
اختاپوس هشتپا
شاه نپتون
خفهکن یاوهگو
افسر بنفش تیره
یوجین کربس
لری خرچنگه
ماهی تیغباله
مشتریهای میخانهی گولاخها
لاتماهی موروغنی
پاپیماهی
لات شکافدندونی
ستارهی دریایی عضلانی
راوی فرانسوی
شخصیتهای تصادفی
گری حلزونه
خانوم پاف
پاتریک استار
پرل کربس
سندی چیکس
شلدون پلانکتون
خلاصه
باباسفنجی توی کراستیکرب شغل خیلی خوبی داره، تا وقتی که شروع میکنه به جمع کردن آشغالها از روی زمین. بعد از اینکه آشغالها بیشتر میشن، یکی پیدا میشه که مسبب این بدبختیه و باباسفنجی خشمگینه که مجرم رو پیدا کرده. بعد از اینکه به پلیس زنگ میزنه، اختاپوس برای تمیزکاری صداش میکنه. بعد از اینکه باباسفنجی بهش میگه چی شده، اختاپوس میترسه و میگه که اون غریبه در واقع خفهکن یاوهگوئه که مجرم خیلی خطرناکیه و هر کسی که پلیس رو خبر کنه خفه میکنه. در حالی که باباسفنجی داره دربارهی خفهکن با پلیس صحبت میکنه، اختاپوس سریع فرار میکنه. بهش اطمینان میدن که اونو دستگیر میکنن و در همین حال خفهکن براش خط و نشون میکشه که سراغش میآد.
چند ثانیه بعد خفهکن فرار میکنه و برای قتل باباسفنجی برنامهریزی میکنه تا ازش بهدلیل خبر کردن پلیس انتقام بگیره. باباسفنجی التماس پلیسها رو میکنه که ازش درمقابل این قاتل زنجیرهای محافظت کنن، اما به حال خودش رهاش میکنن و بهش میگن «یاوهگو». باباسفنجی دنبال یه محافظ میگرده، اما هیچکس این شغل رو قبول نمیکنه چون میدونه که باید جلوی خفهکن بایسته. تصمیم میگیره بره قایم شه تا وقتی که خفهکن از خیرش بگذره، اما بعدش یه مَرده که دقیقاً خود خفهکنه و سبیل قلابی گذاشته پیشنهاد میده که این شغل رو بپذیره و قصد داره باباسفنجی رو بکشونه یه جا و بدون هیچ شاهدی دخلش رو بیاره. باباسفنجی که از هویتش خبر نداره، استخدامش میکنه. اما باباسفنجی باید اول به یه سری کارها برسه.
وقتی بالاخره میرسن به خونهی باباسفنجی، چراغها روشن میشه و یه مهمونی غافلگیری کاملاً بهموقع برگزار میشه. مهمونی برای مدت قابلتوجهی ادامه پیدا میکنه. وقتی تموم میشه، خفهکن میخواد باباسفنجی رو خفه کنه تا اینکه مهمونها برمیگردن تا برای باباسفنجی تولد بگیرن. وقتی جشن تموم میشه و این دو نفر بالاخره تنها میشن، دوباره سعی میکنه، اما بازم پاتریک برای یه دلیل مسخره سروکلهش پیدا میشه. خفهکن میخواد از شرش خلاص شه و میگه ممکنه خفهکن پاتریک باشه و تغییر چهره داده باشه. پاتریک هم فکر میکنه خودش خفهکنه و دیوار رو میشکنه و فرار میکنه که خودش رو معرفی کنه.
باباسفنجی که فکر میکنه پاتریک خفهکن بوده گیج میشه. خفهکن واقعی که عصبانی شده، سبیلش رو برمیداره و هویت و قصد واقعیش رو فاش میکنه. اما باباسفنجی بازم نمیتونه درک کنه و متعجب شده که چطور خفهکن میتونه بدون خمیر اصلاح سبیلش رو بزنه. اونم فریاد میزنه که این سبیل قلابیه و از مغازهی لوازمفروشی جشن گرفته. مهمونها که کلمهی «جشن» رو شنیدهن، دوباره برمیگردن. خفهکن که دیگه عاصی و خسته شده فرار میکنه، اما باباسفنجی میره دنبالش و میگه هنوز به محافظت نیاز داره. سعی میکنه با چندین وسیلهی نقلیه فرار کنه، اما باباسفنجی هر بار بهش میرسه.
بالاخره خفهکن توی ساختمون پلیس و زندان فرود میآد و باباسفنجی هم وقتی یه آگهی تحتتعقیب میبینه، حقیقت رو میفهمه. وقتی باباسفنجی بالاخره حقیقت رو میفهمه، پلیس برای انداختن خفهکن پشت میلههای زندان بهش تبریک میگه. خفهکن اولش برای دور شدن از باباسفنجی خوشحال میشه، اما چیزی نمیگذره که میبینه پاتریک کنارش توی زندانه و عاجزانه ازش میپرسه که اون چرا افتاده زندان.
ارجاعهای فرهنگی
اون صحنهای که خفهکن یاوهگو با چتر نجات میپره و میبینه چتر باباسفنجیه، اشاره داره به قسمت «Yankee Doodle Daffy» لونیتونز که پورکی میپره و دفی چتر نجاتشه.
توی یه صحنه خفهکن یاوهگو یه شمارهسریال رو نگه داشته که عددش اینه: 122068. این میتونه اشاره داشته باشه به تاریخ 20 دسامبر 1968 که زودیاک دو تا قربانی رو میکشه.
ملاقات باب اسفنجی با استرنگلر رو چطور ببینیم؟
سانی فیلم این قسمت رو هم با کیفیت HD و دوبله فارسی براتون آماده کرده تا به راحتی یک کلیک بتونید تماشا کنید و لذت ببرید. همراه شما هستیم توی خاطره ساختنهاتون با باب اسفنجی.