یه کک تو خونه سندی
یه کک تو خونه سندی از فصل 5 کارتون باب اسفنجی
« یه کک تو خونه سندی» اسم یکی از قسمتهای فصل پنجم باب اسفنجی شلوارمکعبیه. در این قسمت سندی یه کک رو به خونهش میآره و خیلی سریع تکثیر میشه.
شخصیتهای این قسمت
شخصیت باب اسفنجی شلوارمکعبی
پاتریک استار
اختاپوس هشتپا
مارجی استار
سندی چیکس
ککها
آرمادیلوی چشمچپ
شخصیتهای تصادفی
خلاصه این قسمت
در شروع قسمت باب اسفنجی و پاتریک استار دارن گریه میکنن، چون سندی رفته تگزاس و دو روزه که برنگشته. تصمیم میگیرن تا وقتی برگرده براش یه مهمونی خوشآمدگویی ترتیب بدن. توی مهمونی باب اسفنجی و پاتریک میبینن که سندی داره خودش رو میخارونه و میزنه. سندی بهشون توضیح میده که با برگشتش از یه رویداد علمی توی تگزاس ناخواسته با خودش یه کک آورده. سندی از باب اسفنجی میخواد که کیفش رو باز کنه و غلادهی کک رو دربیاره.
کک ازش میپره و میشینه روی باب اسفنجی. باب اسفنجی نیش میخوره و غلاده رو برمیداره. بعدش کک میشینه روی پاتریک و گازش میگیره و پاتریک غلاده رو برمیداره. بعدش سر غلاده دعواشون میشه و آخر سندی غلاده رو میگیره و میبنده دور سه تاشون. کک تکثیر میشه و غلاده خورده و بیمصرف میشه. ککها خونهی درختی سندی رو برمیدارن و هیچکس نمیتونه از اونجا فرار کنه. پاتریک سندی رو برای آوردن کک سرزنش میکنه و بعد هم باب اسفنجی رو برای برگزاری مهمونی و باب اسفنجی و پاتریک باهم دعوا میکنن. سندی جلوی دعوا رو میگیره و بهشون میگه بحث و جدل نجاتشون نمیده و باید باهم کار کنن.
پاتریک ایده میده که توی خونه برچ بسازن که ازش برن بالا و سیب بکنن. سندی از حماقت پاتریک دیوونه میشه و همهشون میرن توی درخت پناه میبرن. اما بیفایدهس چون ککها توی کل خونهی درختی پخش میشن.
باب اسفنجی میگه بهزودی قراره توی دریای پر از کک زندگی کنن و این به سندی چیکس یه ایده میده. سندی در رو باز میکنه و آب شور کل خونه رو برمیداره. این ککها رو غرق میکنه و از شرشون خلاص میشن، اما همهی شهروندان بیکینیباتم توی خونه گیر میافتن. باب اسفنجی به سندی میگه خوشحاله که برگشته و این قسمت هم تموم میشه.
بازخوردهای این قسمت
منتقد بازنشسته، مینا رودز، توی نقدش گفته بود که این قسمت یکی از بهیادموندنیهاست، چون ککها ترسناکن و با این که این قسمت شباهتهایی به قسمت «کرمی» داره، باز هم یکی از قسمتهای زیبای باب اسفنجی شلوارمکعبیه.
طرفداران حرفهای باب اسفنجی بخونن
این اولین قسمتیه که توی عنوانش از ضمیر جنسیتی استفاده میکنه.
وقتی پاتریک کیک سندی رو بالا میآره، به شکل تگزاسه.
این قسمت و قسمتهای جفتش همهشون طی رویداد New Week باب اسفنجی پخش شدن.
رانندهی اتوبوس که از آهنگ خوندن باب اسفنجی متنفره، تصادفی 41 هستش.
وقتی سندی در رو باز میکنه، آب کل اقیانوس به داخل کشیده میشه، مشابه قسمت «ماسهروب».
در این قسمت باب اسفنجی نمیدونه کک چیه، اما در قسمت «شوخیهای سنجابی» دربارهی این که سنجابها کک دارن شوخی میکنه.
این اولین باره که توی سریال آهنگ Tentically Speaking پخش میشه.
این دومین قسمتیه که سندی بدون کلاه و لباسش توی خونهی درختی دیده میشه. اولین قسمتی که این اتفاق افتاد «آهای شامپانزهها» بود.
این سومین قسمتیه که سندی توی ملأعام لباسزیر میپوشه. قسمتهای دیگه «به تعویق انداختن»، «جزیرهی کاراته» و «مرجان دریایی سنجاب» بودن.
صدای بد پخششده وقتی که باب اسفنجی میگه «پاتریک، به سوی خونهی درختی!» (که توی قسمت «مرد پریدریایی علیه باب اسفنجی» و «وقت تلویزیون» هم پخش شده بود)، طبق توییت جفری هاچینز، طراح صدا، بهدست خود استفن هیلنبرگ اجرا شده.
ارجاع به قسمتهای گذشته
صحنهای که باب اسفنجی و پاتریک روی هم اشک میریزن مشابه صحنهای از فیلم سینمایی باب اسفنجی شلوارمکعبیه که همین کار رو میکنن و میفهمن واگن برگر رو وسط ناکجا گم کردهن.
وقتی اختاپوس داره ورزش میکنه، مثل قسمت «هیچجا چام باکت نمیشه»، میگه «پاشنه، پنجه، پاشنه، پنجه».
همین حین داره به آهنگی گوش میده که مشابه آهنگ جز قسمت «چیز» هستش.
توی قسمتهای «هیچجا چام باکت نمیشه» و «رؤیای باب اسفنجی» هم شنیده میشه.
ارجاعهای فرهنگی
عنوان قسمت به نمایشنامهی «کک توی گوشش» اشاره داره.
سوتیها
وقتی باب اسفنجی میگه «خوشحالم که برگشتی، سندی»، خط بیرونی کلاه سندی تقریباً ناپدید میشه.
وقتی پاتریک دربارهی گاز گرفته شدن توسط یه کک خونآشام صحبت میکنه و میافته روی زمین، رد نیشهای کک ناپدید میشن.
وقتی سندی میگه «چیزی به نام خونآشام وجود نداره»، غلادهی ککی که باب اسفنجی پوشیده بود ناپدید شده و وقتی پاتریک میخواد از باب اسفنجی بگیردش دوباره پدیدار میشه.
وقتی کک دو تا تخم میذاره، بیشتر از سه کک میپرن بیرون.
وقتی یکی از ککها روی باب اسفنجی میشینه، برای یه لحظه بالای کراواتش سفید میشه.
اندازهی وقتی افراد مختلف میپوشنش عوض میشه.
ککها نمیتونن غلادهی کک رو نابود کنن، چون اگه لمسش کنن کشته میشن.
پاتریک نمیتونه از درخت سندی سیب بخوره، چون کلاه آبی سرش گذاشته.
پاتریک از درخت سندی سیب میخوره، در حالی که اون درخت بلوطه. حتی توی صحنهی بعدی سندی یه بلوط برمیداره که به ککها پرتاب کنه.
برای خونهی درختی سندی غیرممکنه که کل دریا رو بکشه توی خودش.
توی واقعیت خونهی درختی باید از هم میپاشید.
نباید بین وقتی که خونهی درختی آب داشت و وقتی که آب نداشت تفاوتی میبود.
وقتی سندی دستش رو تکون میده که به کک نگاه کنه، حبابها دیده میشن، در صورتی که هیچ آبی توی خونهی درختی نیست.
توی صحنهی آخر این قسمت چشم راست تصادفی 13 زرده.
آخر قسمت خطوط بیرونی بدنهای پاتریک، باب اسفنجی و سندی میدرخشه.
توی دوبلهی ولزی لوک بروکشیر، تام کینگ و استیو بنکس بهعنوان نویسندههای این قسمت نوشته شدن، با اینکه بروکشیر و کینگ این قسمت رو ننوشتن. همچنین جفتشون بهاشتباه کارگردانان استوریبورد نوشته شدن.
قسمت «یه کک تو خونه سندی» رو کجا ببینیم؟
این قسمت یکی از بامزه ترین قسمتهای باب اسفنجیه که میتونید اون رو توی سانی فیلم با کیفیت HD و دوبله فارسی تماشا کنید